زندگی روزمره اهالی در جاسب قدیم نوشته م عسلی- فصل چهارم قسمت ۷۵ الی ۱۰۰
شرحی مختصر از نگارنده

قبل از اینکه این خاطرات را بنگارم خاطر نشان می سازم که:
اول: در زمانی که بنده سن و سال کمی داشتم تصورات من از جریان زندگی آن روزگار آن چیزی بود که در توصیف این خاطرات مشاهد میکنید که به رشته تحریر در آورده ام. درصدی از آنچه من نوشته ام ممکن است در جریان زندگی آن روزگار برای همه خانواده ها عمومیت نداشته باشد و به گونه ای دیگر روزگار را سپری کرده باشند، کسانی از خانواده ارباب و ملاکین بودند که حتما به روشی دیگر در بعضی موارد زندگی میکردند و سختی ها و کمبود های آن دوره را به مانند عموم مردم نداشتند چه از نظر خورد و خوراک و یا وسایل منزل و یا درس و مدرسه، که طبقه خاصی را تشکیل میدادند و معدود بودند. منتها زندگی عموم مردم تقریبا به همین منوال بود و چون من در یک خانواده متوسط زندگی میکردم خاطرات خود را از طبقه نزدیک به خود به رشته تحریر در آورده ام و در خانه اربابی نبوده ام تا سبک و سیاق زندگی آنها را بنویسم. ممکن هست کسی و یا کسانی این مطالب را بخوانند و از نظر آنها دور از ذهن و یا واقعیت باشد زیرا در موقعیت نگارنده نبوده اند. به همین لحاظ نوع زندگی و سبک و سیاق توده مردم در نظر نگارنده منقش بوده و شیوه زندگی عموم مردم را ارجح دانسته که ممکن هست ایراداتی هم برآن وارد باشد. ولی همان طبقه خاص نیز در اکثر موارد شبیه مطالب ذکر شده اِعمال رفتار می نمودند زیرا بسیاری از رفتارها و سبک زندگی تابع محیط جغرافیایی بود که در آن زندگی میکردند.
دوم: پرداختن به جزییات ممکن هست از نظر برخی خسته کننده و شاید اضافی باشد منتها ممکن هست بعضی از افرادی که این مطالب را مطالعه میکنند در آن محیط بزرگ نشده باشند و تصویری از آن مکان نداشته باشند که با جزیی گویی این تصویر سازی بهتر صورت میگیرد تا خود را در آن محیط قرارداده و مطالب را بهتر درک نمایند.
سوم: چون قرار هست یک بنای بزرگی ساخته شود باید زیر بنا محکم باشد تا اطلاعات بعدی خوب روی آن قرار گیرد و پیوند خوبی ایجاد شود.
م عسلی جاسبی
اول: در زمانی که بنده سن و سال کمی داشتم تصورات من از جریان زندگی آن روزگار آن چیزی بود که در توصیف این خاطرات مشاهد میکنید که به رشته تحریر در آورده ام. درصدی از آنچه من نوشته ام ممکن است در جریان زندگی آن روزگار برای همه خانواده ها عمومیت نداشته باشد و به گونه ای دیگر روزگار را سپری کرده باشند، کسانی از خانواده ارباب و ملاکین بودند که حتما به روشی دیگر در بعضی موارد زندگی میکردند و سختی ها و کمبود های آن دوره را به مانند عموم مردم نداشتند چه از نظر خورد و خوراک و یا وسایل منزل و یا درس و مدرسه، که طبقه خاصی را تشکیل میدادند و معدود بودند. منتها زندگی عموم مردم تقریبا به همین منوال بود و چون من در یک خانواده متوسط زندگی میکردم خاطرات خود را از طبقه نزدیک به خود به رشته تحریر در آورده ام و در خانه اربابی نبوده ام تا سبک و سیاق زندگی آنها را بنویسم. ممکن هست کسی و یا کسانی این مطالب را بخوانند و از نظر آنها دور از ذهن و یا واقعیت باشد زیرا در موقعیت نگارنده نبوده اند. به همین لحاظ نوع زندگی و سبک و سیاق توده مردم در نظر نگارنده منقش بوده و شیوه زندگی عموم مردم را ارجح دانسته که ممکن هست ایراداتی هم برآن وارد باشد. ولی همان طبقه خاص نیز در اکثر موارد شبیه مطالب ذکر شده اِعمال رفتار می نمودند زیرا بسیاری از رفتارها و سبک زندگی تابع محیط جغرافیایی بود که در آن زندگی میکردند.
دوم: پرداختن به جزییات ممکن هست از نظر برخی خسته کننده و شاید اضافی باشد منتها ممکن هست بعضی از افرادی که این مطالب را مطالعه میکنند در آن محیط بزرگ نشده باشند و تصویری از آن مکان نداشته باشند که با جزیی گویی این تصویر سازی بهتر صورت میگیرد تا خود را در آن محیط قرارداده و مطالب را بهتر درک نمایند.
سوم: چون قرار هست یک بنای بزرگی ساخته شود باید زیر بنا محکم باشد تا اطلاعات بعدی خوب روی آن قرار گیرد و پیوند خوبی ایجاد شود.
م عسلی جاسبی
... ادامه دارد