0 Comments
![]() متولد سال ۱۳۰۸ در جاسب، دلیجان، استان مرکزی در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۳ در تهران تیرباران شد علی محمد زمانی در خانواده ای بهائی متولد شد. نوجوانی را در تهران گذراند . سپس برای ترویج آئین بهائی به روستای همدانک مهاجرت کرد . بعد از اتمام خدمت نظام وظیفه در یک شرکت خصوصی کار کرد. در هر کجا که اقامت داشت آئین بهائی را ترویج می کرد . به مدت ۱۲ سال عضو محفل روحانی محلی [1] منطقه وحیدیه بود. ![]() متولد ۱۲۹۷ در کروگان، جاسب در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۶۰ در تهران تیرباران شد فتح الله فردوسی در یک خانوادۀ بهائی متولد شد. در مدرسۀ بهائی وحدت بشر در کاشان درس خواند. بعد از آنکه دولت مدرسه را تعطیل کرد، برای ادامۀ تحصیل عازم تهران شد. در آنجا به مدرسۀ نظام رفت، سپس ازدواج کرد و در تهران ساکن شد. از طرف محفل روحانی ملی [1] ایران، به عضویت هیئت مدیرۀ شرکت امناء انتخاب شد. در سال ۱۳۵۹ عضو محفل روحانی محلی [2] تهران شد. در روز ۱۱ آبان ۱۳۶۰ در جلسۀ محفل تهران به همراه پنج نفر از اعضاء و دو میزبان دستگیر و در اوین زندانی شدند. ![]() متولد ۱۲۹۴ در کروگان، جاسب در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ در خانی آباد تهران اعدام شد نصرالله امینی در یک خانوادۀ بهائی متولد شد. در سن ۱۰ سالگی برای تحصیل به تهران رفت. ۱۵ ساله بود که در تهران مسئولیت مدیریت املاک یکی از بهائیان را در خانی آباد به عهده گرفت. چند سال بعد عضو محفل روحانی محلی[1] خانی آباد شد و نزدیک به ۵۰ سال در این وظیفه خدمت کرد. در روز ۲۰ مهرماه ۱۳۶۰ جند پاسدار به خانه اش آمدند و همه جای آن را گشتند. سیزده روز پس از آن، در ۳ آبان ۱۳۶۰ حکم دستگیری او را دادند. یک شب در یک سلول تاریک و مرطوب در کمیتۀ مرکزی به همراه دوست بهائی خود، سعدالله بابازاده بازداشت بود. شب بعد، رئیس کمیته که به او احترام داشت، هر دو را برای یک شب آزاد کرد، به امید اینکه از شهر فرار کنند. هرچند، به هر دو دستور داد روز بعد دوباره به کمیته مراجعه کنند. ![]() (اطلاعات شخصی افرادحذف شده( است.) ( ارم شیر و خورشید) وزارت پست و تلگراف و تلفن، تلگراف؛ از قم به (طهران(؛ شمارۀ: ۲۳۱ ؛ تاریخ اصل: ۱۷/۱۲، تاریخ وصول: ۱۸ اسفند ( ۱۳۲۶) ساحت مقدّس مجلس شورای ملّی، رونوشت جناب آقای نخست وزیر، رونوشت وزارت دربار شاهنشاهی، رونوشت وزارت کشور، رونوشت جناب آقای شهاب خسروانی، رونوشت روزنامه آیین اسلام، رونوشت دنیای اسلام، رونوشت پرچم اسلام ![]() بهائیان جاسب تصمیم میگیرند که مدرسه ای ابتدایی برای مقابله با بی سوادی و فقر علم و دانش در منطقه کروگان جاسب راه اندازی نمایند و سالها برای آن تلاش میکنند تا اینکه نهایتا در سال 1298 شمسی این مدرسه با مدیریت جناب ابوالقاسم فردوسی و همسرش طلعت خانم افتتاح میشود. اهالی غیر بهایی بشدت با این برنامه مخالفت میکنند حتی به حکومت متوسل میشوند که جلوی این کار را بگیرد خوشبختانه مامور مربوطه حکومت در قم (آقای میرزا عباس مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار معروف) بهائی بوده و از این رو مخالفت بی اساس اهالی به جائی نمیرسد و مدرسه افتتاح میشود ولی اهالی بی کار ننشسته و به مخالفت خود ادامه میدهند تا اینکه بعد از چند سال با ضرب و شتم جناب فردوسی و فراری دادن او موفق به بستن مدرسه میشوند و از اینکه دیگر کسی به مدرسه نمیرود و سواد نمیآموزد و بچه های اهالی کلا بی سواد رشد میکنند بسیار خوشحال میشوند. سند زیر که در وبسایت سلحشوران نراق منتشر شده و ما نیز آن را با ذکر منبع قید نموده ایم مصداقی است از این اقدام احبای کروگان جاسب در حدود یکصد سال پیش... |
مدیربرگزیده اسناد، مدارک و عریضه های تاریخی و فرهنگی جاسب و ... بایگانی
February 2022
دسته بندی ها
All
|