گرگي در اتاقکي در آغل گوسفندان ما زاييده بود و سه چهار توله داشت و در آغاز پنهانی به آنجا رفت و آمد مي کرد و به بچه هايش ميرسيد ، چون آسيبي به گوسفندان نميرساند وبخاطر دلسوزی به اين جانور و بچههايش، او را بيرون نکرديم، ولی او را زير چشم داشتم.
اين ماده گرگ به شکار ميرفت و هر بار مرغي، خرگوشي ، برهاي شکار ميکرد و براي مصرف خود و بچههايش مي آورد.