روشن است که مأموریت مولای حنون، عبدالبهاء در سرپرستی "امر اعظم یزدانی" و اجرای اوامر "پدر آسمانی" در راه نجاح و رستگاری فرزندان محبوب، توانائی و قدرتی بزرگ را ایجاب میکند. این توانائی را کلام یزدانی در دو مقامِ "مبیّن آیات" و "مرکز میثاق" به ایشان عطا میفرماید. در مقام "مبیّن آیات" هر کلمه و آیه که میتواند برای فرد آدمی ابهام و اشکالی بوجود آرد، تنها روشنگری و بیان عبدالبهاء رفع ابهام میکند و هرگز سبب اختلاف نمیشود. (درک و استنباط فرد برای خود او محترم و ارزشمند است. ولی توقّع آنکه دیگران پیروی نمایند، نا رواست!) و در مقام "مرکز میثاق"، عبدالبهاء همه نیروهای خلّاقه در امر یزدانی و افراد بشری را با حفظ همه رنگها و شکلها و گونگونی ها، همسو میسازد. و به این ترتیب تا پایان "دور بهائی" که به استقرارِ "نظم بهاءاللّه" و "وحدت عالم انسانی" و "آفرینش مدنیّت جهانی" می انجامد، راه هرگونه انشعاب و انشقاق بسته میماند. و همه اعضاء (افراد) و ارکان (هیأت ها و ساختار ها) و دستگاه ها (مؤسّسه ها) در"هیکل واحد جامعهء انسانی" در آزادی و رهائی، در محیطی از آسایش فردی و جمعی خواهند کوشید تا به بلوغ رسیده، راه کمال روند.
0 Comments
عزیزان توجّه دارند که از نخستین لحظهء طلوع طلعت باب، نزول آیات یزدان پاک بر کرهء خاک آغاز شد و تا 50 سال بعد با نزول "کتابُ عهدی" از قلم اعلی’ و بخطِّ مبارک محبوب عالم، این باران رحمت که سیل آسا و بدون انقطاع میبارید، ادامه داشت و میراثی مناسب با مأموریت ظهور اعظم الهی، "آفرینش آدمی نو و عالمی نو" برای عالم انسان باقی گذاشت. در عظمت این پنجاه سال که عهد اعلی’ و عهد ابهی’ را شامل میشود، شوقی افندی ولیِّ امر بهائی چنین گواهی میدهند: این نیم قرن را تاریخ نگاران آینده "قهرمانانه ترین، مصیبت آمیز ترین و خطیر ترین زمان" در عصر "رسولي يا عصر حواریون" از "دور بهائی"خداهند نامید! اگر بخواهیم انسانها را به دو گروه تقسیم کنیم، یک راه هم اینست که بگوئیم دسته ای انسان اسیر قفس تن هستند و محدود به خشنود ساختن آن. این دسته مردمان با مرگ تن به آخر حیات میرسند. و دسته ای دیگر تن را چون مرکبی گرفته، بر آن سوارند و بسته به آمادگیها و شایستگیها به پرواز در فضاهای دانش یاهنر، هم از خود گوهری پایدار میسازند و هم به بهبود و پیشرفت مدنیّت انسانی خدمت میکنند. این دسته خود، دو گروه میشوند؛ گروه نخست دانش را بخاطر دانش یا هنر را بخاطر هنر برمیگزینند. و به این خوش و مسرورند. و گروه دیگر، پرواز در این فضاها را بخاطر محبّت و خدمت به جهان انسان آغاز میکنند و جاودان میگردند.! نوشتار را با داستانی آغاز میکنم. یکصد و ده سال پیش، هوارد کلبی آیوس (Howard Colby Ives ) عبدالبهاء را در آمریکا زیارت کرد. و پس از چند ده سال حیرت و سرگردانی، راه خود را یافت و مسیری از خدمت به عالم انسان را در پیش گرفت. او اینچنین کلید رشد روحانی کم نظیری را یافته همسرش و خودش را جاودانی ساخت. در این نوشتار بر آنم که نکته ای بسیار جالب را با عزیزان در میان نهم. نکته ای که همگان را به کار آید و شاید راه گشای بسیاری مردمان باشد. به این منظور همراه با شما، به نخستین آیات در انجیل یوحنّا (John) توجّه میکنیم؛ "در آغاز کلمه بود، و کلمه با خدا بود، و کلمه خدا بود. هم چیز بوسیلهء او خلق شد؛... زندگی در او بود؛ و زندگی نور انسانها بود. و نور در تاریکی میدرخشد؛ و تاریکی او را نمیشناسد. مردی از جانب خدا آمد، که نامش یحیی’ بود. (یحیای مَعمَدانی یا John, the Baptist مردی که مردم را در رود اردن تعمید داده به ظهور عیسی مژده میداد.) او طلوع نور را بشارت میداد تا همه به نور ایمان آرند... نور راستین که هر کس به دنیا آید به او روشن میشود. او در جهان بود، و جهان بوسیلهء او آفریده شد، و او را نمیشناخت... هرکه او را پذیرفت، و به نام او مؤمن شد، شایستگی آن را یافت که پسر خدا باشد. آن مؤمنان زادهء خون و گوشت نبودند و به ارادهء انسانی خلق نشدند، بلکه از خدا زاده شدند. و کلمه گوشت شد و در بین ما ساکن گشت، (و ما جلال و بهاء او را دیدیم، جلال و بهاء تنها کسی که از پدر زاده شد.) پر از لطف و بهاء." و اکنون بسیار بجاست که "ترجمهء تفسیری" این آیات را که آخوندهای مسیحی نوشته اند ببینیم؛ تا شباهت کامل رفتار دینمداران را در ادیان پیشین مشاهده کنیم. و افزون بر آن، به کوته نظری و غرور دانشمندان و حتّا فلاسفهء اروپائی قرن 16 و 17 میلادی و گناه نابخشودنی آنان پی بریم! "در ازل، پیش از آنکه چیزی پدید آید، "کلمه" وجود داشت و نزد خدا بود، و خود او خداست. هرچه هست بوسیلهء او آفریده شده و چیزی نیست که آن را نیافریده باشد. زندگی جاوید در اوست و این زندگی به تمام مردم نور میبخشد. او همان نوری است که در تاریکی میدرخشد و تاریکی هرگز نمیتواند آن را خاموش کند. - محمدرضاشاه در پی تدابیری بود که به پیشرفت جامعه دامن زند، اما این تدابیر یکسره در جهت آموزههای بهائی قرار داشت و دشمنی ملایان مرتجع را برمی انگیخت و تهمت بهائی بودن را متوجه او می ساخت. بدین سبب این وظیفه بر عهدهی ساواک گذاشته شد که از هر جهت از انجمن حجتیه پشتیبانی کند، با این هدف که برای مبارزه با بهائیت، بجای استفاده از اسلام سنتی، انجمنی به میدان آید که بدلی از بهائیت باشد! - امروزه حجتیهایها بر اهرمهای قدرت سوارند، اما در پیشگاه تاریخ به سهم خود مسئول سقوط انسانی و فساد گستردهی اخلاقی در ایران امروز هستند و بهائیان که نیمی مجبور به ترک میهن و نیمی دیگر به تبعید در وطن، با هر نوع محرومیت قابل تصوری دست به گریبان هستند، گروهی اجتماعی را تشکیل میدهند که بدون آنان تولدی دیگر برای جامعهی ایران قابل تصور نیست. عزیزان من! به سال نزول <کتاب اقدس> "منشور تمدّن جهانی انسانی" (1873 میلادی) رسیده ایم. منشوری که "خالق انسان نوین و سازندهء جامعه ای روحانی مرکّب از آدمیان راستین" است. و چنین است که این "منشور" یگانه و بی همتا تمدّنی جهانی را با قالب و ماهیت کامل خواهد آفرید. تمدّنی که از نظر ادیان پیشین "استقرار ملکوت الهی در روی زمین، آنچنان که در آسمانهاست!" میباشد. تمدّنی که هدفِ همه ظهورات یزدانی در ادوار تاریخ و پیش از تاریخ بوده غایت و قلّهء همه نبوّات کتب مقدّسه است. و نیز ایده آل (Utopia) بسیاری اندیشمندان و آینده بینانِ جهان آدمی و اوج اعتلاء سخنوری در ادبیات فرهنگهای گوناگون بوده و هست. بدیهی است که این تمدّن جهانی که چون دُری یکتا در صدفِ "نظمی بدیع و جهان آرا" (با اساس و ارکانی یزدانی که در آیات امر بهائی منصوص است.) رشد کرده، کافل و حافظ یک جامعهء نوین بر بنای "وحدت عالم انسانی" خواهد بود و آن "نظم جهان آرا" تمدّن جهانی را در بر گرفته در مسیر کمال رهبری خواهد نمود. و همهء افراد بشر را در برابری، آزادی و آزادمنشی - و در پناه سراپردهء عشق و عقل و عدل که ثمرهء همگامی دین و دانش است، از هر خطر دور خواهد داشت تا "تمدّن جهانی نوین" که ترکیبی از "مدنیت مادّیِ انسانی"( آفریدهء عالم انسانی!) و "مدنیت روحانیِ الهی"( آفرینشِ ظهور کلّی محبوب ازلی!) میباشد، بر کرسی اقتدار نشاند. و ساکنان کرهء خاکی را به "وحدت ارگانیک" یا "یگانگی ذاتی" رساند. و اینچنین عالم انسان هدف نهائی آفرینش را شناخته در مسیر کمال رهسپار گردد. در این نوشتار کوشش میکنم تا با اشاره به چند موضوع که در نوشتارهای پیشین بکوتاهی عنوان شده است، زمینهء درک بهتر از مقصود را فراهم کنم. در جهان انسان اسباب گرد همائی و اتّحاد و یگانگی بسیار است و نیز علل جدائی و دوگانگی و بیگانگی هم فراوان. فرد اندیشمند باید با دقّت و آزادی و رهائی از تعصّب و بستگی به جانبی، و در عین حال با توجّه به هدف آفرینش و بویژه هدفِ زندگی انسان، راه راست و درست را برگزیند تا در مسیر حیات و رشد و بلوغ حرکت کند. و نیز به آسایش و آرامش و آرایش جهان انسان هم، تا حدِ امکان کمک رساند. بدیهی است که در این قرن انوار و ظهور هزاران دانشمند و اندیشمند و پیدائی فرضیه های بیشمار، گزینش راهی درست بسیار مشکل است. و مسئولیت انسان را در جستجوی بهترین راه، بسیار بزرگ و چالش انگیز میکند. و امّا انسان امروز هم با انسان دیروز و روزهای ییشین متفاوت است و برای این چالش سترگ بیش از همه ادوار تاریخ مجهّز میباشد. انسان امروز حاصل ده هزار سال تاریخ پر از تجربه های تلخ و شیرین است. و دریاها از آگاهی تازه در اختیار دارد. و بنابرین بایستی با تلاش و تحقیقِ دقیق در پی یافتن واقعیت و حقیقت گام بردارد. بی تفاوتی و بی اعتنائی به این وظیفهء دشوار گناهی نابخشودنی است! در آغاز باید از اینکه در پایان نوشتار 17 داستانهائی از جور و ستم نادانان بمیان آوردم، از عزیزان خود، صمیمانه و با فروتنی تمام پوزش بخواهم. شاید باید همه نابکامیها و کمبود ها را فراموش کرده به "تنها قانونِ تغییر ناپذیر آفرینش" یعنی "قانون محبّت" چنگ بزنیم تا انسانها و عالم انسانی به سرور و شادمانی و سعادت و کامیابی برسند. بیاد داریم که محبوب عالم بروشنی میفرمایند که دین ظهور ارادهء سلطان ازلی است برای هدایت و آموزش و پرورش انسانها در مرحله ای از رشد و تکامل آنان. و بنابرین همه قوانین فردی و جمعی که از سوی پیامبران و برگزیدگان یزدانی در ادوار گوناگون عنوان شده است، بمناسبت زمان و مکانی ویژه، تجویز گشته و پیوسته در تغییر و دگرگونی است. درست بمانند نسخهء طبیب که به تناسب نوع بیماری و درد، شرایط جسمانی و روحانی بیمار و نیز ظرفیت و آمادگی او صادر میشود و البتّه در بار دیگر و زمان دیگر و بیمار دیگر، نسخه دیگر خواهد بود. (این برگردانی کوتاه از بخشی آیات مبارک در لوح خطاب به ملکه ویکتوریاست.) تنها حکم و قانونی که هرگز تغییر نکند و دگرگونی نپذیرد، قانون عشق ومحبّت است. و این قانون بویژه در ظهور واپسین یزدان پاک در مظهر رحمانیت او، به قلم امر اثبات شده و هرگز حکم نسخ و محو، آن را نخواهد گرفت! برای روشن شدن این نکته شاید مقدّمه ای هرچند کوتاه یاری کند. ۹ شهرالعلم ۱۷۵ ۲ آبان ۱۳۹۷ سالکان سبیل ایمان و پیروان حضرت یزدان در سرزمین مقدّس ایران ملاحظه فرمایند! نظم دنیا مختل و تشنّجات شدیدۀ عدیده (بیشمار) ارکان عالم انسانی را متزلزل ساخته است. شرایط، روز به روز به وخامت بیشتر میگراید، پریشانی و وحشت عالمیان را فراگرفته و آلام و مشکلاتِ قاطبۀ (همه) مردم به مراتب افزایش یافته است. نیروهای مخرّبِ مادّیگرایی بر شرق و غرب غلبه کرده، از طرفی مردابی از بیعدالتی و تبعیض به وجود آورده که بال و پر جامعۀ بشری را آلوده و از توان انداخته است و از طرف دیگر، روح انسانی را که برای عروج به عوالم ربّانی خلق شده، در چنگال ظلمت خودکامگی و طمع اسیر و از فیض نور سراج دینِ حقیقی محروم ساخته است. مُعضَلات (مشکلات) و مسائل جهان که در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست به وضوح مشهود است، آیندۀ بشر را در معرض مخاطراتی جدّی و گریز ناپذیر قرار میدهد، ولی سران ارض هنوز به علل اصلی آن پی نبردهاند، از چارهاش عاجزند و از عواقبش هراسان. اوضاع عالم یادآور این بیان مبارک حضرت عبدالبهاء است که میفرمایند "روز به روز هرج و مرج در دنیا در ازدیاد است عاقبت به درجهئی رسد که بنیهٴ انسانی را تحمّل نماند آن وقت انتباه (آگاهی) رخ دهد." احبّای ایران که از بدو طلوع صبح هدایت در آن اقلیم مبارک به ردای ایمان مزیّن بودهاند و البتّه به نصایح و انذارات صریحۀ جمال قدم واقفند و بینش مُلهَم از تعالیم آن حضرت را کسب نمودهاند، هم از دلایل عمیق این بحرانها مطّلعند و هم با هدایات حضرتش آشنا. ابنائ بشر از بدو خلقت با نقشه های اسرار آمیز خداوند مقاومت میکنند و ندای آسمانی خداوند را قرنهاست نشنیده گرفته است. اما خداوند، با وجود اینکه بصیر، علیم، قادر و... لامتناهی به العباد است چرا اتمام حجت با این عباد ناسپاس و نافرمان نمیکند. پیغمبر پشت پیغمبر، فرستادهای الهی، نشانه های ماورایی، مسلح کردن فرستاده ها به علم غیب و... اینهم دردسر برای چه؟ خداوند ابناء بشر ضعیف که در مقابل اراده و مشیت الهی ناتوان و تسلیم و... را به چه امتحان و آزمایش میکند؟ و هزاران سوال بی جواب و شک و تردید دیگر. در سالیان اخیر تحقیقات گوناگونی در زمینهی تداوم فرهنگ ایرانشهری در ایران اسلامی صورت گرفته ولی کمتر توجهی به یکی از اساسیترین باورهای کهن ایران و چگونگیِ ادامهی آن از دورترین روزگاران تا زمان حاضر صورت پذیرفته، و آن نهاد فرّه ایزدی است. چنین نهادی را مهم و اساسی میشماریم زیرا به گواهی متون زردشتی و متون تاریخی و فرهنگی از زمان زردشت تا امروز پایداری ملیّت ما، قوام فرهنگ کهن ما، و تداوم آنچه به قول کُربن اصل و نسب قدسی ایران مینامیم مرهون حضور فرّه ایزدی در اندیشهی ایرانیان بوده است. فرّه ایزدی است که با خود شادی و نور و نعمت و فراوانی میآورد. پادشاهان و حکمرانان عادل را یاوری مینماید، کشور را از قحطسالی و خشکی نجات میدهد، رودخانهها را پر آب و مزارع را سبز و خرّم میدارد و قلب مردمان را شادمانی میبخشد. بدون حضور فر ایزدی، پادشاهی بیفروغ میشود، دروغ و خشکسالی و ستم سایهی تاریک خود را بر ایرانشهر میگسترد و اجانب بر ایرانیان چیره میشوند. حضرت مسیح در اشاره به مردم عصر ما می فرمایند: "خوشا به حال آنان که دعوت می شوند." (مکاشفات یوحنا 19:9) دعوت شده گان بسیارند، پذیرنده گان دعوت کمیاب. (انجیل متی، 22:14) خداوند بما می آموزد که آئینش را از راه حکمت و بیان و دلیل و برهان به دیگران بیاموزیم. کشف این رموز بزرگترین چالش ما و مشکل ما در اشاعه پیام خداست. زیرا نفوذ به قلب ها از هر کار دیگر دشوارتر است. هریک از این دعوتنامه ها راهی است به سوی قلب هائی که روزنه ای از نور بینش در آنها می توان یافت. امیدوارم دیگران نیز در این راه گام بردارند و صدها دعوتنامه دیگر بنگارند تا سرانجام فروغ و فر یزدان جهان را فرا گیرد و از تاریکی نادانی و بلا و جنگ و جفا برهاند. در آغاز یکی از الواح را از قلم عبدالبهاء، "غصنی که خداوند روح دانش و حکمت را بر او قرار داد..." (اشعیا:11) زیارت کنیم. و در آن بیاندیشیم و بکار گیریم. این کلام در یکی از یورش های "وباء" در کشور مقدّسمان، ایران بیش از یک سدهء پیش صادر شد. و درسهائی را دارد که امروز دانش انسانی به بخشی از آن رسیده است. میفرمایند: "... باری! احبّای الهی باید کل در این موارد بنهایت ثبوت و استقامت قیام نمایند و مطمئن به حفظ و حمایت حق باشند. ابداً اضطرابی حاصل ننمایند! این امراض مانند سپاه و لشگر است. اگر در مقابل عساکرِمهاجمه (دشمنهای هجوم آور)، انسان اندک اضطرابی بنماید، شبهه ای نیست که مستولی گردند و در میدان تالان و تاراج نمایند. ولکن اگر انسان ببسالت و شجاعتی خارق العاده مقابلیِ عساکر جرّاره نماید، دشمن هرچند قوی و جسور باشد، در میدان حرب مقاومت نتواند. فرار اختیار نماید. حال احبّای الهی نیز در چنین موارد یعنی هجوم مرض وباء، باید در نهایت سکون و وقار و اطمینان و قوّتِ قلب حرکت نمایند... جمیع یاران الهی را تحیّت مشتاقانه برسان. ع ع شک نیست که انسانِ آگاه به همه راههای بهداشتی و اندرزهای اهل دانش که با مهر و شفقت در دسترس است، با سپاس و به دقّت رفتار میکند و با ایمان و شجاعت در برابر هر حادثه میایستد. و از هیچ چیز نمیترسد. چنین فردی پیوسته نور رستگاری را، در انتهاء راه میبیند. پیش از آنکه به آخرین سُرگونی و آوارگیِ مظلومِ عالم و محبوب امم، جمالِ قِدَم، مظهر اسم اعظم، بهاءاللّه بپردازم، بحثی کوتاه در نبوّات کتب مقدّسهء ادیان و چگونگی تحقّق برخی از آنها، که بیش از هزار، دو هزار، سه هزار، چهار هزار، پنج هزار و شش هزار سال پیش، از آسمان مشیّت یزدانی، بر پیامبران پیشین نازل شده، ضروری است. جالب ترین نکته در این زمینه اینست که در بیشتر موارد، این پیشگوئیها با تلاش و کوشش دشمنان "امراللّه" یعنی منکرانِ "شریعت مقدّس بهائی" تحقّق یافته است. عزیزان من! در آغاز شما را به این کلمات عالیات از قلم اعلی’ مهمان میکنم. محبوب عالم میفرمایند: "بنام دوست ای دوستان! دریای جود در امواج و آفتاب کرم در اشراق. امروز روز ستایش است نه زمان آلایش! بگو ای دوستان! روان را از آلایش دنیا پاک سازید و به ستایش دوست یکتا بپردازید. روز زبان امروز است، چه که مخصوص ثنا خلق شده. روز دیدار امروز است، چه که محبوب پدیدار گشته. به پرهای محبّت رحمان پرواز نمائید که شاید به قرب معنوی فائز گردید. ای دوستان! از هجران محزون مباشید. روز شادی است، وقت اندوه نه. هرکه بمحبّت رحمان برخاست، از ماست. و هرکه بغیر ما مشغول، از اغیار محسوب. اینست بیان رحمان. طوبی’ لِلسّامعین. بگو ای اهل امکان! طلعت رحمان میفرماید امروز روز گفتار نیست و هنگام انتظار نه. به بیّنات ربّانیه که از مَشرق قلم احدیّه مُشرق و ظاهر شده، رفتار نمائید و عامل شوید. عزیزان من! در نوشتار 11 اشاره ای کوتاه و شاید نارسا به اوضاع جهان انسان در این عصر پرخطر داشتیم. امروز هر فردی خود شاهد نابسامانیها و ابتلائات جهان است و میتواند شواهد بسیار از مشکلات و بیماریهای گوناگون در حیات فردی و جمعی آدمیان ارائه دهد. و همه میدانیم که شرح و بیان این دردها در کتابها نگنجد. این نوشتار را با لوحی از مرکز میثاق بهـاء حضرت عبدالبهـاء خطاب به احبّای الهی در اسلامبول آغاز میکنم. هوالابهی’ ای یاران مهربان عبدالبهـاء! صبح است و از مقام اعلی’ روحی لِتُربَتِهِ الفِداء به حیفا آمدم. شب گذشته در جوار مقام اعلی’ بسر بردم. و ببرکت آن مقام مقدّس شب را نهایت روح و ریحان داشتم. از نفحات قدس آن مرقد منوّر، مشام معطّر شد و دل و جان مهتزّ. لهذا بیاد آن احبّای روحانی افتادم و بنگارش این نامه پرداختم. با کثرت مشاغل و غوائل، جمیع را ترک نموده بیاد روی و خوی احبّای جان و دل افتادم. ملاحظه نمائید که چقدر مهربانم! آن مدینه مدّتی مدیده بقدوم مبارک مشرّف بود، و الواح پیاپی نازل. و نفوسی که بساحت اقدس مشرّف شدند، تلقّی بیان مبارک مینمودند. از جمله شخصی شهیر از ایرانیان بود و مراوده مینمود. و این در باطن همدم و همراز سفیر بود. و در امور، محلِّ مشورت با او. جمال مبارک با او مدارا میفرمودند و بروی او نمیاوردند. ولی شخص معهود گمان این مینمود که جمال مبارک واقف بحال پنهان او نیستند. اظهار خلوص مینمود. عزیزان من! این دوازدهمین نوشتار را به جشن دوازده روزهء گل، عید اعظم رضوان، بزرگترین جشن در جهان روح و تن، اختصاص میدهم. و از آنجا که این عید در همه کتب یزدانی با هلهله و شادی یاد شده وبرترین مژده ها و بشارات در آیات الهی به فرزندان خـدا، به این واقعهء یکتا و بی همتا برمیگردد و زمین و آسمان بهار جسمانی و روحانی را جشن میگیرند، نهایت کوشش را میکنم تا در توانائی خود حقِّ مطلب ادا شود. عزیزان محبوبم! دردی جانسوز در دل دارم و چندین روز است که درخود میزارم و مینالم. بارها سعی کرده ام که درد و غمم را با شما در میان گذارم امّا از این خیال منصرف شده ام. امروز و در این ساعت ناگهان همهء درد و غمم را در این نالهء محبوب عالم احساس کردم و بخود گفتم که این قطعه از <کلمات مکنونه> که "نالهء محبوب عالم" است. گویاترین سرآغاز است: وای! وای! ای عاشقان هوای نفسانی! از معشوق روحانی چون برق گذشته و بخیال شیطانی دل محکم بسته اید! ساجد خیالید و اسم آنرا حقّ گذاشته اید! و ناظر خارید و نام آنرا گُل گذارده اید! نه نَفَس فارغی از شما برامد و نه نسیم انقطاعی از ریاض قلوبتان وزید. نصایح مشفقانهء محبوب را بباد داده اید و چون بهائم (چهارپایان) در سبزه زار شهوت و اَمَل تعیّش مینمائید! در همۀ اعتقادات وحیانی، انفاق، بخشش، کرم و صدقه از مهمترین رفتارهای اجتماعی مؤمنین به شمار آمده است. پرداخت «زکات» از جمله احکامی است که بنا به گفتۀ قرآن در ادیان پیشین بوده (مریم/ 31 و 55، انبیاء/ 73، بقره/ 43 و بیّنه/ 5) و آیین اسلام نیز برای آن اهمیّت زیادی قائل شده است. «زکات» در لغت به معنای پاکیزگی و طهارت است و در اصطلاح حقوقی و فقهی، به نوعی از «صدقه» اطلاق میشود که واجد شرایط، باید بخشی از اموال خود را به نیازمندان ببخشد. بر اساس آنچه که به طور عموم در فقه اسلامی تدوین شده، زکات به 9 محصول یا دارایی تعلّق میگیرد: طلا، نقره، گندم، جو، خرما، کشمش، گاو، شتر و گوسفند. در قواعد فقهی گفتهاند آن زمان که این داراییها از حدّ نصاب مشخّصی گذشت، مؤمن باید درصدی از آن داراییها را به عنوان زکات پرداخت نماید. بررسی جزئیّات فقهی در باب کسانی که زکات به آنان تعلّق میگیرد یا میزان زکات و یا موارد دیگر، مورد بررسی این مقاله نیست و کسی که طالب چنین مباحثی باشد، باید به منابع مربوطه مراجعه نماید. گرچه بایستی سه سال باقی مانده از "عهد اعلی’ را بکوتاهی بررسی کنیم، امّا یاد آوری مطلبی بنظر بسیار مهم میاید. مطلبی که از پیش با عزیزان در میان گذاشته ام. بیاد داریم که "روزخـدا" در همه کتب یزدانی با سلطنت خداوند (یعنی حکومت عشق، عدل، آزادی و برابری) و تأسیس تدریجی "ملکوت" در جهان ناسوت همراه است. برای آمادگی به چند آیه و نبوّت اشاره میشود. محبوب عالم، بهـاءاللّه در لوحی میفرمایند: "امروز روز فضل اعظم و فیض اکبر است. باید کلّ بکمالِ اتّحاد و اتّفاق در ظلِّ سدرهء الهی (درخت مهر یزدانی) ساکن و مستریح باشند... زود است بساط عالم جمع شود و بساط دیگر گسترده گردد." و در "بشارات" میفرمایند: "امور سیاسیّه کلّ راجع است به بیت العدل و عبادات بِما اَنزَلَهُ اللّه فِی الکتاب." بنابر این بیت العدل که به انتخاب آزاد و عمومی تأسیس میشود، اجتماع را اداره میکند و رابطهء فرد با خـدا کاملاً خصوصی است! عزیزان! از "زندگی راستین یا زندگی ایمانی" یاد شد. چه بجاست که حال، در این عصر فرخنده که یزدان مهربان و خلیفهء او، انسان، همه چیز را نو کرده است، در آفرینش به چشم محبوب ازلی بنگریم و حقیقت "زندگی ایمانی" را بهتر بشناسیم. و آنگاه عهد نخست از عصر نخست از دور "شریعت نوین یزدانی" را، گرچه بسیار کوتاه بررسی کنیم. در آغاز داستانی زیبا از تاریخ بشنویم. و برای درک آن لازم است مقدّمه ای کوتاه را مرور کنیم. در تاریخ زندگی انسان دو نوع مردمان ماندگار شده اند. یکی مردان خـدا و دیگری مردان دانش. مردان خـدا همّت خود را در کشف حقایق روحانی و جهانهای روح نموده با کاوش و جستجو در راه شناخت انسان خود را وقف سعادت راستین انسانها کرده اند. اینان در این جستجو به تنزیه و تقدیس دل و روح خود پرداخته و از این راه آئینهء جان و دل را قابل انعکاس نور حقیقت ساخته اند. فلاسفه و تاریخ نگاران این دسته مردمان را پیروان مکتب اشراق نام نهاده اند. سقراط حکیم یکی از معروفترینِ اینان بود. او میگفت انسان همه چیز را داراست و بر همه چیز داناست، باید به یادش آورد. عزیزان من! اکنون خوب میدانیم که بنابر بسیاری پیشگوئیها در "خرده اوستا" و "دینکرد" و حتّا "شاهنامهء فردوسی بزرگ"، اهورامزدا زرتشت را در "نیمه راه بین آغاز آموزش انسان تا روز رستاخیز" مأمور فرمود تا دین یزدان را به مردمان بیاموزد و آنان را برای "روز پیروزی روشنائی بر تاریکی" یا "روز بلوغ انسان برای درک جهانهای روح و روحانیّت" آماده سازد. در "روز رستاخیز" که هزار و دویست و اند سال پس از تازی آئین میشود، "هوشیدر" برانگیخته شود و پس از او "کیشاه فرشته منشی از تخمهء پادشاهان کیان" بیاید و "یزدان پرستی را به چهارسوی جهان" برد. هیکلِ روحانیِ مظهرِ یزدانی، عرشِ تجلّیِ کمال و جمال محبوب یکتاست. "از حرف چهارم این هیکل، فضل یزدانی در همه عناصر و ارکان جهانِ ناسوت جریان و سریان میابد. و هم به آن باز میگردد. و بار دیگر بامر ربّانی ‘کُن فَیَکون’ از عرش الهی بعالم هستی میتابد." و همه آفریدگان را به قابلیتهای جدید بارور میسازد. لسان عظمت خطاب به هیکل خویش، مظهر کلّیِ یزدانی میفرماید: "هر فضل (Grace) در عالم وجود، از تو منشأ گرفته و به تو راجع میشود. این حقیقتی است که ما آنرا در لوح محفوظ در خلف حجاب جلال مقدّر فرمودیم و ار دیدگان فانی نهان داشتیم. خوشا بحال نفوسی که خود را از این فضل آشکار و باقی محروم ندارند! عزیزان! خوب بیاد دارند که بزرگترین امتیاز این "روز"، بنابر آیات یزدانی در همه کتب ربّانی، سلطنت الهی است. توراة بشارت داد. مسیح دعا فرمود. قرآن اعلام میکند "آن "روز" روزِ سلطنت حقّ است و سلطنت از آنِ خداوند رحمان است و "روز" بر کافران سخت است." (25:26) یعنی آن "روز" مظهر کلّی الهی "نظم نوین جهان آرا" یعنی حکومت عدل، عشق و آزادی را برای بندگان خود و به انتخاب آزادِ آنان، بر پایهء آشتی و یگانگی تدوین میفرماید. و "باغبانهای ظالم" از گلزار معنوی یا باغستان یزدان که برای پرورش انسان های پاک است، اخراج میشوند. |
مدیربرگزیده مقالات مختلفه، نظرات مختلفه، نظرات دیگران، گلچین ها و ... بایگانی
March 2024
دسته بندی ها
All
|