لطفا جهت مشاهده تمام امکانات وبسایت، از مرورگرهای گوگل کروم، فایر فاکس یا اپرا استفاده نمایید...
وب سایت کروگان جاسب (سی یارون)
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح
  • صفحه اصلی
  • درباره ما
  • سی یارون
  • بلاگ
  • خاطرات
    • خاطرات شخصی سیاح >
      • خاطرات شخصی سیاح
      • خاطرات شخصی سیاح 2
    • لیست شرح حال ها
    • آقای علی محمد رفرف
    • جناب علی اکبر رزاقی >
      • شرح حال >
        • بانوان >
          • بی بی جان خانم
        • آقایان >
          • نسل اول >
            • قبول امر استاد علی حداد
            • آ سید ابوالقاسم فردوسی جاسبی
            • ارباب میرزا فضل الله
            • برادران شکوهی
            • ارباب محمد نوروزی
            • استاد علی اکبر
          • نسل دوم >
            • ماشاءالله وجدانی
            • فتح الله فردوسی جاسبی
            • آقا جمال غفاری
            • جناب ذبیح الله مهاجر
          • نسل های بعد >
            • فیض الله یزدانی جاسبی
            • جناب ذبیح الله ناصری
            • عنایت الله مهاجر
            • جناب امرالله رزاقی
            • جناب عبدالله مهاجر
      • دوستان جاسبی ها >
        • پهلوان حسن مینویی قمی
        • شکر الله شریفی
        • یدالله محمدی(سپهر ارفع)
      • داستان ها >
        • کباب برگ
        • رهایی از نیش مار
        • کتک خوردن آغلامرضا
        • حمل نخل عبدالرزاق
        • طلب عبدالرزاق رزاقی
        • غولِ کربلا سید رضا
      • جاسب >
        • قنات بابا شیخ
    • جناب ضیاءالله مهاجر
    • آقای ذبیح الله مهاجر
    • آقا سید رضا جمالی >
      • تاریخ جاسب
      • اهالی کروگان و محل اقامت آنها
      • حماقت و عقب ‌افتادگی
      • مردم ساده و زود باور
      • آب و آسیاب‌های کروگان جاسب
    • آقای شمس الله رضوانی
    • بلاگ خاطرات متفرقه
    • جناب داریوش یزدانی >
      • شهادت شهدای فیلیپین
    • شرح ایمان استاد علی اکبر رزاقی
    • خاطرات وسقونقان جاسب >
      • قریه وسقونقان جاسب
      • عشرت خانم نوروزی >
        • ارباب محمد نوروزی
      • جناب محمد نوروزی
    • جناب عباس محمودی >
      • جناب محمود محمودی
      • دکتر فتح الله محمودی
    • امرالله اسماعیلی
    • خانم‌آغا حسینی
    • جناب عباس حق شناس
  • گالری
    • بهاییان جاسب >
      • گالری تصاویر شماره یک
      • گالری تصاویر شماره دو
      • گالری تصاویر شماره سه
      • گالری تصاویر شماره چهار
      • گالری تصاویر شماره پنجم
      • نمایش اسلاید شو
      • خانواده جاسبی ها در سراسر عالم
    • طبیعت جاسب >
      • تصاویر جاسب
      • تصاویر کروگان
      • تصاویر واران
      • تصاویر دره ازنا
      • تصاویر مختلف
    • ویدئو گالری جاسب >
      • گالری فیلم ها و مستند ها
    • فیس بوک سیارون
    • اینستاگرام سیارون
    • یوتیوب سیارون
  • جاسب
    • تاریخ جاسب >
      • جاسب ​میراث ماندگار دلیگُن
      • معنی لغوی کلمه جاسب
      • ​تحقیقی در خصوص جاسب
      • خاطرات حاج سیاح
      • مجله آهنگ بدیع
      • جاسب در ظهورالحق
      • جاسب بهشت گمشده >
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی
        • جاسب بهشت گمشده استان مرکزی ۲
    • شهدای جاسب
    • اشعار شعرای جاسب
    • شخصیت های تاریخی >
      • بزرگان و نیک نامان جاسب >
        • ملا غلامرضا جاسبی
        • ملّا ابوالقاسم کاشانی
        • ملا مهدی جاسبی
        • ملا فاطمه همسر ملا جعفر
        • ملا جعفر جاسبی >
          • به روایت کواکب الدریه
          • به روایت محمّد علی رفرف
          • به روایت محمّدعلی ملک خسروی
      • نفوس بی آزار و محب
      • ظالمان و معاندین امرالله
      • اسامی اطباء جاسب
      • معلم‌ها و استادان جاسبی در سراسر عالم
    • بلاگ بهاییان جاسب
    • الواح نازله جاسب
    • مدارک تاریخی >
      • مدارک تاریخی و​ فرهنگی جاسب
      • نامه بنیاد مستضعفین شهرستان محلات
      • عریضه های مجلس
      • اجاره یکساله املاک رضا جمالی
    • وقایع تاریخی >
      • نایب حسین کاشی >
        • خاطرات میرزا حسن نوش آبادی
        • حمله نایب حسین کاشی
        • لشکر کشی نائب حسین کاشی به کروگان جاسب
        • عاقبت نایب حسین کاشی
        • نور علیشاه و نایب حسین
      • وقایع سال یک هزار و سیصد >
        • فتنه در جاسب و گرفتاری آغلامرضا
        • وقایع سال یک هزار و سیصد
      • ساختن حمام عمومی
      • اشغال کروگان جاسب توسط نیروهای روسی
      • سفر آیت الله منتظری به جاسب
      • سفر مبلغین امرالله به جاسب
    • قبرستان های جاسب >
      • گلستان جاوید بهاییان >
        • متصاعدین الی الله در کروگان
        • أرامگاه جاسبی ها در اقصی نقاط ایران >
          • گلستان جاوید زرنان
          • گلستان جاوید بابا سلمان
          • گلستان جاوید خاتون آباد
          • گلستان جاوید خیابان خاوران
          • آرامگاه ​​جاسبی ها در شهر های دیگر
        • آرامگاه ​​جاسبی ها در اقصی نقاط جهان
      • باغ رضوان مسلمین
    • گویش های جاسب
    • اوضاع کنونی جاسب >
      • جاسب امروز
      • جاسب امروز ۲
      • جاسب امروز ۳
    • زندگی روزمره در جاسب قدیم >
      • فصل اول
      • فصل دوم
      • فصل سوم
    • هنر های هفت گانه جاسبیان
  • مقالات
    • انتشارات سیارون جاسب
    • نامه‌ها >
      • وصیت نامه‌ها >
        • وصیت نامه آقا احمد محبوبی
        • وصیت نامه سید رضا جمالی
      • این بود ثمر خوبی و بدی
      • آیا بهاییان خودشان از جاسب رفتند؟
      • نامه ها و اشعار شمس الله رضوانی به سید رضا جم
    • آب‌ها، آسیاب‌ها، قنات‌ها و زمین‌های جاسب
    • ​تاریخ نگاران جاسب
    • علت آزار و اذیت بهاییان >
      • سخنی با هم ولایتی ها
    • دعوت بهاییان به مسجد توسط آیت‌الله منتظری
    • دبستان ابتدایی شمس >
      • دبستان‌شمس، ملا‌جعفر، مالک‌اشتر
      • آقای سلیمی مدیر مدرسه شمس
    • بهائیان و کلاس های درس اخلاق در جاسب
    • دزدان اشیای عتیقه جاسب
    • زنان و مردان شجاع و بیدار بهائیان کروگان
    • نقش بانوان در جاسب
    • مقالات امری
  • شجره نامه ها
    • شجره نامه >
      • شجره نامه‌ خاندان ها
      • شجره نامه‌ خانوادگی
    • به روایت شمس الله رضوانی >
      • شجره نامه جاسبی ها
  • نراق
    • تاریخ نراق
    • کیفیت واقعات فتنه نراق کاشان
    • میرزا فضل‌الله معاون‌التجار نراقی
    • جناب آقا میرزا مصطفی نراقی
    • دکتر سیروس نراقی
    • حاج میرزاکمال الدین نراقی >
      • حاجی میرزا کمال الدّین نراقی
      • مقاله سایت سلحشوران نراق
  • زنگ تفریح

زنگ تفریح

خاطره ای از یک سرباز امریکایی نوشته پرویز روحانی مهاجر هوندوراس،،

13/2/2018

0 Comments

 
Pictureآقای کین تین فررند، خانمش وانیتا،، و دو دختر و پسرشان
بنده پرویز روحانی ساکن کشور هوندوراس این خاطره زیبا را نوشته ام و بصداقت و راستی آن گواهی میدهم..
قهرمان داستان ما آقای کین تین فرند مهاجر آمریکائی ساکن کشور ال سالوادور چند سال پیش صعود کردند. ولی فرزندان ایشان گواهی حقیقت این داستان هستند.
و نیز دوست و استاد گرامی جناب حسن ممتاز قبل از انتشار این داستان آنرا مطالعه و در تصحیح مطال گراماتیک آن مرا یاری کردند(چون بعد از قریب چند دهه از دوری وطن و زبان فارسی چند اشتباه گراماتیک و انشائی داشتم،،و هنوز هم چنین است..بنده سعی میکنم در حد امکان عکس آن سرباز مومن آمریکائی و قهرمان داستانمان را ضمیمه کنم..البته اگر برایتان مقدور باشد در صفحات فیسبوک من در چند سال پیش این داستان را انتشار دادم....
و نیز لازم میدانم در مورد،،،،الهام ،،،که اسمش در آخر این داستان آمده است اضافه کنم که ایشان آقای الهام شهیدی یزدی از دوستان سایبر من هستند که در سایت، بهائی کامونیتی ،( سایتی بود که قبل از پیدایش و عمومی شدن فیسبوک مخصوص دوستان بهائی بود..)و من این داستان را برای ایشان نوشته و ارسال کرده بودم.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

دشتبان در کروگان جاسب (آقا محمد عظیمی)

5/10/2017

0 Comments

 
Picture
از اول تیرماه تا آخر مهرماه جهت مراقبت از حاصل و محصول و انگور و گردو و بادام، دشتبان با چوب و ترکه در جاسب میگشت که کسی دزدی یا تجاوز نکند. دشتبان باید خیلی عاقل باشد و عدّه ای را تنبیه و عدّه ای را نصیحت کند و مواظبت می نمود تا باعث بی آبرویی کسی هم نشود. در شبی میگوید در باغ ها بروم ببینم چه خبر است. باغ شاه کهنه متعلق به حاجی اسماعیل است و سر راه سرچشمه چند باغ نزدیک هم است و دشتبان متوجه میشود که کسی زیر درخت مو است و فکر می کند تشی یا کُلتکن (گراز وحشی) است. بعد متوجه میشود شخصی است که از نامش معذورم. خلاصه کلام انگوردزد خواهش میکند آبرویم را نبر. آقا محمد عظیمی او را نصیحت می کند و بکسی نمی گوید و به شعر در می آورد:


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

شرحی بر داستان روستایی و شهری در مثنوی مولانا

6/6/2017

0 Comments

 
Picture
عنوان داستان دوم، از دفتر سوم مثنوی "فریفتن روستایی، شهری را و به دعوت خواندن به لابه و الحاح بسیار" ظاهرا صراحت در نقد روستاییان دارد و تا حدودی چنین القا می کند که مولانا در این داستان، خصلت میهمان نوازی روستاییان را مورد نقد قرار داده و زیر سؤال برده است، در حالی که در واقع چنین نیست و مطالعه دقیق این داستان، چنین محتوا و برداشت و فحوایی را نشان نمی دهد، علاوه بر این، نکات ارزشمند روان شناسانه و جامعه شناسانه دیگری از این داستان، می توان آموخت.
 به برخی از آنها در ادامه این نوشته اشاره می گردد:
چنان که تحقیقات مرحوم فروزانفر نشان می دهد، نخستین بار این داستان در کتاب "البخلاء" جاحظ (1) آمده است، البته در آنجا قصه نیمه تمام روایت شده و گویی مولانا آن را کامل کرده است. قصه با این بیت آغاز می شود:
ای برادر بود اندر ما مضی                   شهریی، با روستایی آشنا
در این داستان که مولانا، به همراه آن، قصه ها ونکات ارزنده تربیتی و اخلاقی متنوع دیگری را نیز روایت می کند، یک مرد روستایی که از قبل با شخص شهری ای آشنا بوده، برای مدت دو یا سه ماه از روستا به شهر می رود و در خانه دوست شهری خود رحل اقامت می افکند. مرد شهری در این مدت حسابی از وی پذیرایی به عمل می آورد و همه نیازهای او را بدون هیچ چشم داشتی و تنها از باب تکریم میهمان و انسان دوستی رفع می کند:
هر حوائج را که بودش آن زمان          راست کردی، مرد شهری رایگان


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

شعر"پدرم کله صبح است برو داد نزن" از فروغ فرخزاد

16/2/2017

0 Comments

 
Pictureفروغ فرخزاد
​پدرم! کله ی صبح است! برو! داد نزن
من که بیدار شدم, این همه فریاد نزن!

توی ذهن تو نماز است فقط! میدانم
پدرم! چشم! فقط داد نزن! میخوانم!

من از امروز, مسلمانِ مسلمان, باشد!
کار هر روز وشبم خواندن قران, باشد!

هر چه گفتی تو قبول است, فقط راضی باش
پدرم! جان علی از پسرت راضی باش


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

حکایتی واقعی و بسیار آموزنده 

10/1/2017

0 Comments

 
Picture
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...»


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

بس کنید (فریدون مشیری)

24/12/2016

0 Comments

 
Pictureفریدون مشیری
شرم تان باد ای خداوندان قدرت
بس کنید !!!
بس کنید از این همه ظلم و قساوت
بس کنید !!!
ای نگهبانان آزادی !
نگهداران صلح
ای جهان را لطفتان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است این که می بارید بر دلهای مردم
سرب داغ



مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

گرگ درون/ شعری از فریدون مشیری

3/12/2016

0 Comments

 
Pictureفریدون مشیری
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

شعر عشق چیست از هادی خرسندی

12/11/2016

0 Comments

 
Pictureهادی خرسندی
گفته بودی تا بگویم چیست عشق                   عشق وقتی گفتنی شد، نیست عشق
حال اگر اصرار داری بیش ازین                      گویمت آنچه نگفتم پیش ازین!
عشق دستور زبان زندگیست                         تک سوال امتحان زندگیست
عشق پروازیست بر اوج جهان                       هشت فرسخ آنور هفت آسمان
میروی آن سوی عالم مستقیم                      میشوی دور از خدا ده متر و نیم
میپری از بیکران تا بیکران                          زیر پایت جمله ی پیغمبران
ارتفاعی بر فراز دلخوشی است                      آن سوی افسردگی و خودکشی است


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

کباب برگ

17/9/2016

2 Comments

 
Pictureکباب برگ
یک شب دور هم بودیم و صحبت کار کردن بود و هر کس تعریف میکرد که چطور مشغول کار شده است. یکی از دوستان تعریف میکرد که وقتی من درسم تمام شده بود و دیپلم گرفتم هرچه گشتم  کاری گیر نیاوردم آخر با دو نفر از رفقا در جستجوی کار به تهران آمدیم. چون من قوی هیکل بودم و هیکل خوبی داشتم به یک حمام رفتم و پرسیدم که آیا کیسه کش نمی خواهید و آنها گفتند که چرا ما یک دلاک( مشت مالی و کیسه کشی) احتیاج داریم چرا که دلاک مان تازه رفته و میتوانی اینجا مشغول کار شوی، من هم به رفیقم گفتم که تا تو کار پیدا کنی کارهای خانه را انجام بده و امور خانه با تو باشد من هم میروم و کار میکنم و هرچه در بیاورم با هم خرج میکنیم تا تو هم کار پیدا کنی. مدتی گذشت من از کار در حمام خسته شدم و به شهر خودمون برگشتم و پدرم به من گفت که بهتر است یک کامیون بخریم و تو با دایی ات که راننده خوبی است بروید و باربری کنید و از دایی ات رانندگی را هم یاد بگیری.


مطالعه ادامـه مطلب
2 Comments

خاطرات جناب توفیق رفیعی از جاسب

31/8/2016

0 Comments

 

1- مسافرت از جاسب به طهران

Pictureخاطرات جناب توفیق رفیعی
وقتی بنده در سن یازده سالگی بودم، قرار شد چد روزی به طهران سفر کنیم. با پدرم حرکت کردیم و از راه کرمجگان آمدیم که با ماشین باری به قم برویم. وقتی رسیدیم به کرمجگان ماشین رفته بود و ما ناچار در آنجا ماندیم.  من و پدرم را در قهوه خانه راه ندادند که شب بخوابیم. ناچار از ده کرمجگان بیرون آمده و زیر یک درخت مشغول استراحت شدیم و خوابیدیم. ناگهان جمعی از اهالی آنجا دور ما را گرفتند و شروع به ناسزا گفتن کردند و برای ایجاد رُعب و وحشت به همدیگر می‌گفتند که باید امشب این پدر و پسر را بکشیم. یکی می‌گفت اول پدر و بعد پسر را می‌کشیم و تا نزدیکی‌های صبح آنجا بودند. ولی از آنجائی که جمال مبارک همیشه بندگان خود را حفظ می‌کند، آنها نتوانستند آسیبی به ما برسانند و تا صبح خوابیدیم ولی بیدار بودیم. روز بعد یک ماشین که برای حمل بار آمده بود روی بارها سوار شدیم و آمدیم قم و از آنجا هم به طهران. 


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

باغ آورده(طنز)

9/8/2016

0 Comments

 
Pictureباغ های جاسب
باغ آورده در جاسب یکی از بهترین باغ ها بود و دومی نداشت و متعلق بود به محمد علی روحانی که از محمد عسلی برادر زاده ملاجعفر جاسبی خریده بود و پر بود از درخت‌های میوه جور و واجور مخصوصا انگور و درخت گردو و چون این باغ وسط ده بود و نزدیک منزل روحانی ایشان بیشتر از حد به این باغ میرسید و چون نوه و نتیجه و عروس و داماد و اقوام و غیره زیاد بودند معمولا کسی غیر از خودش و خانمش نن جان اجازه رفتن به این با غ را نداشت. و آرزوی اکثر نوه ها این بود که سری به این باغ موقع میوه بزنند و از میوه های آن بخورند که معمولا کم این اتفاق می افتاد...
داستان زیر که از جناب  عنایت الله اعلایی نقل شده است خاطره ای از همین باغ می‌باشد.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

رهایی از نیش مار 

9/8/2016

0 Comments

 
Pictureمارهای سمی جاسب
کروگان جاسب  مقدار زیادی از زمین های دیم اطراف آبادی را دارد که بدون آب هستند و مالک آنها کل آبادی هستند ولی طبق توافق  اهالی در آن زمان در این زمین ها هرکسی در هر جایی از آنها کشت و کاری می‌کرده محصول آن متعلق به خود او بوده است... معمولا در این زمین ها مارهای سمی بسیاری وجود داشت که اهالی جاسب هیجکدام از نیش آنها در امان نبوده اند و خاطرات زیادی از آنها نقل می‌کنند یکی از این خاطرات مربوط به یکی از پسران آقای امرالله رزاقی می‌باشد که شنیدن آن خالی از لطف نیست ...


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

داستانی از ارباب میرزا فضل الله روحانی جوشقانی

9/8/2016

0 Comments

 
Pictureنمایی از روستای جوشقان
جوشقان در نزدیکی کاشان قرار دارد و از حومه های کاشان محسوب می‌شود و قالی بافی و کشاورزی، بخصوص انار و انجیل آن بسیار فراوان و خوب می‌باشد.
ارباب میرزا فضل الله روحانی شخصی بسیار مقتدر و با نفوذی بود و بیش از نود سال عمر کرد و هیکل رشیدی داشت و مالک زمین های فراوانی بود. او  با خانواده ای معمم ازدواج می‌کند. برادر‌های خانم ایشان معمم و اهل محراب و منبر  بودند و خود ایشان نیز همچون آنها مسلمان بوده است.
زمانی ارباب میرزا فضل الله در یکصدو چهل سال پیش از این مریض می‌شود و فوق العاده مریضی او طولانی شده و در این میان بمدت طولانی بستری می‌شود. شبی در خواب حضرت عبدالبهاء را می‌بیند که به او می‌گوید" نگران نباش خوب می‌شوی..". 


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

کتک خوردن آغلامرضا در رهق و شکسته شدن دست او

9/8/2016

0 Comments

 
Picture
آغلامرضا برای تبلیغ، مسافرتی به جوشقان و وادقان و فتح آباد(اطراف کاشان) می‌کند در بین راه گذارش به رهق می‌افتد. (رهق آبادی نزدیک فردو و خاوه که حدودا 25 کیلومتر با جاسب فاصله دارد). در رهق فردی او را می‌شناسد و دیگران را تحریک می‌کند و عده ای به او حمله برده و او را گرفته و کتک مفصلی میزنند و دست او را می‌شکنند.
مشهدی رضا(مش رضا) نامی از منزل بیرون آمده می‌بیند که یکی را دارند میزنند. می‌پرسد چرا او را میزنید می‌گویند که او بهایی هست و باید او را بزنیم ...


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

داستان صد تومان  طلب عبدالرزاق رزاقی 

9/8/2016

0 Comments

 
Picture
داستان صد تومان  طلب عبدالرزاق رزاقی از ملابهرام معروف پیشکار ارباب جمشید زرتشنی ثروتمند معروف از این قرار است که عبدالرزاق رزاقی مدت ها برای  ملابهرام در زمینه کارهای کشاورزی در خانی آباد و دیگر آبادی های متعلق به ارباب جمشید کار می‌کرده . در پایان صد تومان بابت اجرت کار از ملابهرام طلبکار می‌شود. ملا بهرام در عوض پرداخت پول به او پیشنهاد می‌دهد که زمینی در تهران نزدیک خانه خود ارباب جمشید که سنگلاخی بوده و امروزه دقیقا مکان سفارت انگلیس و امریکا می‌باشد را به او بدهد. در آن زمان رسم خریداری زمین بصورت سنگ انداز و طناب کش بوده است یعنی طرف سنگی پرتاب می‌کرده بصورت افقی و از محل فرود سنگ مجدد بصورت عمودی سنگ دیگری پرتاب می‌کرده و به همین صورت ابعاد زمین در می‌آمده.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

داستان حمل نخل عبدالرزاق رزاقی

9/8/2016

0 Comments

 
Picture
نخل یک اتاق از جنس چوب می‌باشد که از لحاظ ابعاد برابر با یک سالن بزرگ از چوب است که در زیر آن پایه هایی کار گذاشته شده به صورت افقی که اتاقی روی این پایه ها قرار گرفته است. فلسفه نخل این است که در زمان شهادت حضرت سید الشهدا(امام حسین)، عزاداران حسینی آن را ساخته و با پارچه سیاه پوشانده و آن را حمل کرده و در حین حمل نوحه خوانی و عزا داری می‌کنند. همین رسم نیز در جاسب و دیگر شهر های ایران نیز برقرار بوده است و در زمان شهادت سید الشهدا این نخل از حسینیه کروگان حرکت داده می‌شود و با گذشت از کوچه های محل مجددا به حسینیه بر گشت داده می‌شود و در جای خود قرار می‌گیرد تا سال آینده که دوباره برای عزا داری آن نخل را حرکت بدهند.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

داستان غولِ کربلا سید رضا هرازجانی

9/8/2016

0 Comments

 
Picture
هِراز جان چهارمین آبادی جاسب می‌باشد که در سال 1320 شمسی حدود 500 نفر جمعیت داشته است. در بین اهالی آن فردی به نام کربلا سید رضا هرازجانی زندگی میکرد. او مرد بسیار خوبی بود و قد بلندی نیز داشت و مورد احترام کلیه اهالی ده بود.
طبق رسوم آن زمان او نیز برای تهیه سوخت با الاغ خود به کوه میرود تا بار بته(گَوَن و دَرَمبه) تهیه کرده و با خود به خانه بیاورد. در بالای کوه بوته ها را روی ساس[1]  چیده و رسنه[2]
 را به دور آن  محکم بسته و بار الاغ می‌کند. وقتی که الاغ بار کرده آماده حرکت شد. در حین پایین آمدن دست الاغ وارد سوراخ موش بزرگی می‌شود که همین کار باعث بر هم خوردن تعادل الاغ شده و الاغ محکم برزمین خورده و به همراه بار بته تا پایین کوه می‌غلتد و مدام الاغ و بار را میدیده که گهی  الاغ به زیر و بار به رو و گهی الاغ به رو و بار به زیر میرفته تا جایی که الاغ به ته دره می‌افتد.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

علت نامیدن  قنات کنار آبادی کروگان به نام قنات بابا شیخ 

9/8/2016

0 Comments

 
Picture
داستان چشمه کوچکی که بعد ها به قناتی پر آب تبدیل می‌شود در کروگان جاسب بسیار معروف بوده و نسل به نسل و دهان به دهان در بین اهالی گشته و اکنون نیز بسیاری آین داستان را می‌دانند و برای هم نقل میکنند. داستان از این قرار است که  خانواده ای در کروگان زندگی می‌کرده اند که در این خانواده یک شب مادر خانواده در فصل سرما  از خواب بیدار شده و به پسرش که بابا شیخ  بوده می‌گوید که بسیار تشنه است و هیج آبی در خانه نیست که او بتواند بنوشد لذا از بابا شیخ می‌خواهد که به چشمه مجاور برود و با خود کوزه ای آب بیاورد. بابا شیخ نیز همین کار را کرده و در سرمای شدید شب به سمت چشمه میرود و با کوزه ای پر از آب چشمه بر می‌گردد. 


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

طعم شيرين جاسب در كام پايتخت

7/7/2016

0 Comments

 
Picture
در شمال دلیجان و در نزدیكی سد ۱۵ خرداد هفت پارچه آبادی، ازنامی واحد بر خود دارند
شغل موروثی آنها حلواشكری سازی است اگر چه بسیاری از آنها دوره تحصیلا ت عالیه را پشت سر گذاشته اند
شاه عباس هرگز نمی دانست كه این فكرش در جایی به نام جاسب با انگشتان نیمور، سردار افسانه ای دوران باستان در هم گره بخورد و امروز روز، تاریخی را رقم بزند كه بسیار شنیدنی است.
هنگامی كه نیمور، یكی از امرای لشكری همای دختر بهمن اسفندیار با انگشت دست به منطقه ای وسیع دره ای كه در میان كوه های اردهان و روانج قرار داشته اشاره كرد و گفت:« اینجا محل نگهداری اسب و مادیان های من است» هیچ كس نمی دانست آنجا را چه بنامد. 


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

آرزوهای کاظم صداقت 

23/6/2016

0 Comments

 
Pictureکاظم صداقت
صادق صداقت با انشاهایش معروف شد. برادر بزرگتر او کاظم صداقت یا دوبیتی‌هایش می‌خواهد به شهرت برسد. دوبیتی‌های کاظم صداقت آرزوهای بر باد رفته‌ی جوانان امروز ایران را بازتاب می‌دهد. زبان ساده او در هر مصراع، اوضاع اجتماعی روزگارش را ثبت تاریخ می‌کند. (به لحاظ نبود نقاد عرض شد) حالش فعلاً رضایت‌بخش است.                  هادی خرسندی – مرداد 80 

صاحبدلان خدا را دل می‌رود ز دستم                              حافظو فال گرفتم، فالو نخونده بستم
من کاظم صداقت، جوون ایرانی‌ام                                   تاجرم و تجارت نکرده ورشکستم
خواستم برم بجنگم، تیر و سپر نداشتم                            خواستم برم برقصم، قر به کمر نداشتم
خواستم برای خودم، مجلس ختم بگیرم                           واسه‌ی حلوا پختن، آرد و شکر نداشتم


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

خادم عشق

5/6/2016

0 Comments

 
Picture
روزی، حضرت سلیمان ع، مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.
از او پرسید: 
چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه سرش را بالا آورد و پاسخ داد: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید. من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
سلیمان نبی ع فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی، نمی توانی این کار را انجام دهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم ...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد.

0 Comments

پیر مرد و گرگ

31/5/2016

0 Comments

 
Pictureپیرمرد و گرگ
پيرمردي که‌ شغلش ‌دامداري‌ بود‌، می گفت :‌‌‌‌‌
گرگي در اتاقکي در آغل گوسفندان ما زاييده بود و سه چهار توله داشت و در آغاز پنهانی به آنجا رفت و آمد مي کرد و به بچه هايش ميرسيد ، چون ‌آسيبي ‌به‌ گوسفندان‌ نميرساند‌ وبخاطر دلسوزی‌ به‌ اين ‌جانور و‌ بچه‌هايش‌، او را بيرون ‌نکرديم‌، ولی ا‌و را زير چشم‌ داشتم‌.
اين‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار ميرفت‌ و هر بار مرغي‌، خرگوشي ‌، بره‌اي شکار ميکرد و براي ‌مصرف ‌خود و بچه‌هايش ‌مي آورد‌.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

حکایت پادشاه و كنيزك !(مولوی » مثنوی معنوی)

24/5/2016

0 Comments

 
Picture
​پادشاه قدرتمند و توانايي, روزي براي شكار با درباريان خود به صحرا رفت, در راه كنيزك زيبايي ديد و عاشق او شد. پول فراوان داد و دخترك را از اربابش خريد, پس از مدتي كه با كنيزك بود. كنيزك بيمار شد و شاه بسيار غمناك گرديد. از سراسر كشور, پزشكان ماهر را براي درمان او به دربار فرا خواند, و گفت: جان من به جان اين كنيزك وابسته است, اگر او درمان نشود, من هم خواهم مرد. هر كس جانان مرا درمان كند, طلا و مرواريد فراوان به او مي‌دهم. پزشكان گفتند: ما جانبازي مي‌كنيم و با همفكري و مشاوره او را حتماً درمان مي‌كنيم. هر يك از ما يك مسيح شفادهنده است. پزشكان به دانش خود مغرور بودند و يادي از خدا نكردند. خدا هم عجز و ناتواني آنها را به ايشان نشان داد. پزشكان هر چه كردند, فايده نداشت. دخترك از شدت بيماري مثل موي, باريك و لاغر شده بود. شاه يكسره گريه مي‌كرد. داروها, جواب معكوس مي‌داد.


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

موش خرد زیرکی در خانه شد خانه از دیدار او ویرانه شد(قصه ی ما و این دنیا)

22/5/2016

0 Comments

 

متن شعر زیبای ناتولی درخشان

Pictureناتولی درخشان
موش خرد زیرکی در خانه شد
خانه از دیدار او ویرانه شد
از در و دیوار پایین می پرید
از شکافی در شکافی می جهید
می جهید این سو و آن سو می نمود
رخ رخی می کرد و درزی می گشود
مست باده، بس که جولان داده بود
​
فضله اش هر گوشه ای افتاده بود


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments

اصول 19 گانه پولدار شدن

18/5/2016

0 Comments

 
Picture۱۹ اصل پولدار شدن
1- اگر قولی دادید عمل کنید اگر نمی‌توانید عمل کنید قول ندهید.
          * این باعث می‌شود که مردم به شما اعتماد کنند و موفقیت در زندگی و کار یعنی اعتماد مردم
            * بیان مبارک " نگوید آنچه را وفا نکند" 
2- به هیچ عنوان در مال کسی را تصرف نکنید و یا به اصطلاح مال کسی را نخورید
3- هرجا شکست خوردید خودتان را مقصر بدانید، نه دولت، ملت، سیستم و هر حسنعلی جعفری را... 
4- خیرخواه عموم باشید.
           * یعنی هر کجا هر موقعیتی پیدا شد بقیه را هم در جریان بگذارید و اطلاع بدهید و حتی کمک کنید.
           * بیان مبارک" بر بی نصیبان نصیب بخشد و از محرومان عطا و احسان دریغ ندارد "


مطالعه ادامـه مطلب
0 Comments
<<Previous

    مدیر

    در این قسمت مقالات و مطالب جالب علمی،  هنری، تفریحی و غیره را مشاهده خواهیدکرد.

    آرشیو

    February 2018
    October 2017
    June 2017
    February 2017
    January 2017
    December 2016
    November 2016
    September 2016
    August 2016
    July 2016
    June 2016
    May 2016

    دسته بندی ها

    All
    اشعار
    جاسب
    خاطرات
    داستان آموزنده
    موفقیت
    ویدئو

    RSS Feed

مقالات

* الواح نازله
* علت آزار و اذیت بهاییان
*
تاریخ نگاران جاسب
* دزدان اشیای عتیقه
* ​آقای سلیمی معلم مدرسه
* گالری تصاویر

شخصیت ها

*​ ملا غلامرضا جاسبی
* ملا جعفر جاسبی
* فرهنگ لغات جاسب

* شهدای جاسب
* شجره نامه ها
* شعرای جاسب

خاطرات

*​  ذبیح الله مهاجر
​
* سید رضا جمالی
* شمس الله رضوانی
* عشرت نوروزی
* عباس حق شناس
* علی محمد رفرف

سیارون​

* صفحه خانگی
* سیارون

* درباره ما
*
 جاسب بلاگ(مطالب مختلف)
* 
 اسناد و مدارک تاریخی

* ارسال فایل توسط کاربران

آخرین مطالب 

* بهاییان‌جاسب: عزیزه خانم یزدانی ، محمد علی روحانی
​* شجره نامه: شجره نامه سید عبدالله ناشری
​* کتاب بیان حقایق از سید عباس علوی

ادامه مطالب

* جزئیات شهادت شهدای فیلیپین،​ معاون التجار نراقی
​* اشعار شعرای جاسب:  واحه، « نگاه عبـدالبهـــاء»
​* بلاگ: خاتمیت، ایران و بهاییت، دور اسلام‌ ، دلائل بهائی از قران
* دكتر شاپور راسخ: حضرت بهاءالله پیام آور مهر و یگانگی
*  اوضاع کنونی جاسب اول، دوم، سوم، زندگی روزمره اهالی
​* بلاگ: چگونه می توان بهائی شد؟، عبدالبهاء و تولّد انسان